شهید آوینی مطالب زیبا زیاد دارد...
یکی از اون مطالب دلنشین شهید این است:
هر شهید کربلایی دارد..
خاک آن کربلا... تشنه خون اوست و زمان انتظار می کشد تا پای آن شهید بدان کربلا برسد و آنگاه... خون شهید، جاذبهی خاک را خواهد شکست و ظلمت را خواهد درید و معبری از نور خواهد گشود و روحش را از آن به سفری خواهد برد که برای پیمودن آن هیچ راهی جز شهادت وجود ندارد...
پ ن: در وبلاگ یکی از عزیزان حدیثی از رسول خدا(صلی الله علیه وآله و سلم) می خواندم که نوشته بود:
هیچ کس نیست که به بهشت رود و
(در عین حال) دوست داشته باشد
به دنیا برگردد و از آنچه بر روى زمین است برخوردار شود،
مگر شهید، که بر اثر مشاهده کرامت (شهادت)،
آرزو مى کند به دنیا برگردد و ده بار دیگر در راه خدا کشته شود...
اللهم الرزقنا شهادة فی سبیلک
کامپیوترم رو خاموش کردم تا برم. خیلی دیرم شده. باید به جایی می رسیدم. اما چند دقیقه قبل از خاموش کردن کامپیوتر، فیلمی رو که خبرگزاری دانشجو از جشن استادیوم آزادی منتشر کرده بود دیدم. نتونستم برم. دوباره سیستم رو روشن کردم تا این مطلب رو بنویسم. خدا می داند الان که دارم این متن را می نویسم بغض گلویم را می فشارد. اشک توان نوشتن رو ازم گرفته. وقتی کثافت کاری این موجودات بی حیا رو کنار هم تو ورزشگاه دیدم داشتم آتیش می گرفتم. خدا باعث و بانیش رو لعنت کنه. هر کی می خواد باشه، باشه. هیچ اهمیتی نداره. اون موجود خبیث منحرفی که جوانان این مملکت امام زمانی رو این طور به هرزه گری و کثافت کاری می کشه. خدا میدونه که منظورم چه کسی هست. انشاالله به حق فاطمهی زهرا روحی فداها هر چه سریعتر شر این منحرف از سر نظام اسلامی و انقلاب عزیز کم بشه. الان اصلا حوصله ندارم بشینم متن ادبی بنویسم. ولی بعدا اساسی می نویسم. وقتی می بینم که ما میاییم توی کوچه خیابون امر به معروف و نهی از منکر می کنیم و آخرش هم بهمون توهین میشه، بعد اون آقا با پول بیت المال هرزه گری تو مملکت راه می اندازه، دوست دارم گلوی نجسش رو بگیرم و خفش کنم. ولی مجبورم تحمل کنم وقتی آقامون فرمودند(نقل به مضمون): "باید صبر کنیم تا کار این دولت به آرومی تموم بشه..."
خدایا به ما صبر عنایت کن و دشمنان دین عزیز اسلام رو نابود کن
پ ن: به قول برادر بازارگان، خوش اخلاقی به این نیست که ملوس و ساکت باشی. گاهی اگر در راه خدا خشم کنی و زمین و زمان را به هم بریزی خیلی بهتر است.
http://delaaram.blog.ir/1392/02/04#comments
به پیروی از عالمی آگاه، فیلسوفی بصیر و کسی که به فرمودهی ولی امر مسلمین جهان امام خامنه ای(روحی فداه) ، مطهری و علامه طباطباییِ زمان ما هستند، به دکتر کامران باقری لنکرانی رای می دهیم ...
باشد تا خدای متعال از ما قبول کند و ما را در تشخیص مسیر حق و شناخت اصلح در طول زمان یاری کند و از جمله ی یاران مهدی فاطمه قرار دهد ...
هر چند دیگر عزیزِ ولی خدا در جمع ما نیست ولی روح بلند و ملکوتیش حاضر است و قدرتش در یاری کردن اسلام و مومنین از گذشته بالاتر است.
حضرت علامه مصباح همچنان عمارگونه در این حرکت الهی یاری کننده ی نائب مظلوم امام زمانند و انشاالله پایدار باشند...
و نکته ی مهم اینکه ما نه احمدی نژادی بودیم و نه طرفدار مطلق دکتر لنکرانی هستیم؛ ما حامی گفتمان انقلابیم و سرباز ولایت. نسبت به نظر علامه مصباح مطمئنیم و ایشان را امین اسلام می دانیم
پ ن: البته این رای و نظر تا قبل از هر تصمیم دیگری از سوی جبهه پایداری است و شاید در آینده تغییر کند
خدا داند ...
پ ن2: عده ای از دوستان عنوان می کنند که "پدر آقای دکتر لنکرانی سلطنت طلب است یا اینکه الان در آمریکا زندگی می کند."
خب این مسئله چه ربطی به ایشان دارد، من نمی دانم! گفت: گیریم پدر تو بود فاضل از فضل پدر تو را چه حاصل؟! این مسئله هم به نوعی از این قضیه تبعیت می کند.
نهایتاً در بدترین حالت این تحلیل را بکار می گیریم که مگر نبود "محمد بن ابی بکر" که امیر المومنین علی(علیه السلام) فرمودند: نگویید محمد بن ابی بکر بگویید محمد بن علی.
و تاریخ از این مسائل و نمونه ها زیاد دارد...
چهارشنبه هفته ی پیش که رفته بودیم مهمونی خونه ی یکی از اقوام کم کم داشت حالم از حرفای جاهلانه ی بعضی ها بهم می خورد...
مثلا ما رو بخاطر اینکه مادربزرگم تازه فوت کرده بود و این اولین عیدی هست که در جمع ما نیست برای احترام و نمی دونم از این حرفا ما رو دعوت کرده بودند !
ولی ای کاش پامو اونجا نمی ذاشتم. تازه این مهمونی یکی از مهمونی های آروم بود ! مسخره کردن حضرت آقا و تحلیل های مسخره و توهین آمیزشون روح انسان رو آزار میده...
و من در عجبم از این جماعت که چی فکر می کنند.
فقط آخر هفته ها صحبتهای حاج آقا پناهیان و نوای برادر مطیعی هست که دلم رو یه خورده آروم می کنه...
نوای حاج میثم: عاشقی درد سری بود نمی دانستیم ...
الا ای چاه یارم را گرفتند *** گلم عشقم بهارم را گرفتند
میان کوچه ها با ضرب سیلی *** همه دار و ندارم را گرفتند
دگر پروانه بال و پر ندارد *** نه بال و پر که خاکستر ندارد
مفسرها! همه با خون نویسید *** که قرآن علی کوثر ندارد
برگرفته از: