لبیک یا خامنه‌ای لبیک یا حسین است ...

سیاوش سه‌شنبه 19 دی‌ماه سال 1391 ساعت 04:27 ب.ظ

اول که اسم وبلاگت رو دیدم اومدم بخندم و بی تعارف بگم سر به سر بذارم و کامنتی و این حرفها ... وارد که شدم حرصم در اومد خواستم با عصبانیت بحث کنم روی مباحث اعتقادی مون که فاصله ی بسیاری داره چه در سطح و رویه در مورد حضرت آقای شما و چه در بن و ریشه حول دین و خدا و ... ولی کمی بعد مکثی کردم و به باورها و عقایدم رجوع مختصری کردم و نمی دونم چرا با وجود اینکه سالهاست به بی نتیجه بودن امکان هر نوع ارتباط سازنده یا بحث پیشرونده ای در این زمینه ها و با چنین نگاه تندرو و متعصبی معتقد شدم ولی باز هم خواستم بگم مشکلی ندارم که چه فکر می کنی و به چه اعتقاد داری و چطور می خوای زندگی کنی فقط ای کاش تاوان و هزینه ی اعتقاد و باور و زندگی تو و مکتب و اندیشه ای که به اون باور داری جان انسان های دیگر با باورها و اعتقادات دیگر نبود !

ببینید آقای محترم
راستش اونجا که گفتی "مشکلی ندارم که چه فکر می کنی و به چه اعتقاد داری و چطور می خوای زندگی کنی" یه خورده من رو امیدوار کردی! شاید بالاخره یه روزی همین نگاهت نجاتت بده . برو بیشتر فکر کن . اعتقادات من هزینه ی جان هیچ انسانی نیست، در حقیقت عملکرد جاهلانه ی آنهاست که بلای جانشان می شود و نه طرز تفکر و اعتقاداتشان...

سیاوش سه‌شنبه 19 دی‌ماه سال 1391 ساعت 04:31 ب.ظ

ماشاءالله کامنت ها رو هم که سانسور می کنی .. بگذریم . کاش بدون اینکه جای همدیگه رو تنگ کنیم و به همدیگه زور بگیم و همه رو همرنگ خودمون بکنیم و دیگران رو حول محور پرگار وجود و باور خودمون دسته بندی و تفکیک کنیم و عده ای رو لعن و نابود کنیم و برای مابقی برده و بنده و مهره بشیم می تونستیم با همین اعتقادات متفاوت و متضاد زندگی کنیم در آرامش و امنیت و نتیجه ی قضاوت در مورد راستی و درستی و پاکی و ناپاکی اندیشه ها و زندگی هامون رو به خدا و آخرتی که بهش اینقدر هم اعتقاد دارید می سپردیم و اینقدر مغرور و خودخواه و خود شیفته نبودیم که به جایگاه خدا روی زمین تکیه بزنیم و فکر کنیم می تونیم کاری رو که اون با شیطان هم نکرد با بنده های حتی گمراه اون بکنیم . یعنی جان اونها رو بگیریم و این دو صبای زیستن رو به کام شون تلخ کنیم .

اینجا هیچ کامنتی سانسور نمیشه مگر فحش هایی که سزاوار بعضی از نظر دهندگان است. هیچ کس رو حول محور باور خودم دسته بندی نمی کنم بلکه از نظر من محور دسته بندی افراد دینداری و ولایتمداریشان است. هر چند می دانم این چیز ها برای شما تعریف نشده است. اعتقاد به خدا و آخرت به جای خود ولی ما هم طبق اصول انسانی وظیفه ای داریم و نمی توانیم بگذاریم هر کسی هر غلطی خواست بکند و بگوییم به ما ربطی ندارد و جوابش فقط در قیامت با خدا. ضوابط اجتماعی و انسانی همه چیز را تعریف کرده است.

یا علی

سیاوش سه‌شنبه 19 دی‌ماه سال 1391 ساعت 04:39 ب.ظ

و افسوس و تعجبم از اینه که هر چه بیشتر پیش میریم و هر چه بیشتر مشکلات و مصایب و بدبختی ها رو در ابعاد خرد و کلان زندگی مون می بینیم و لقمه در خون می زنیم و زندگی می کنیم و اییییین همه اعتیاد و فساد و فحشاء و تن فروشی و بیکاری و دزدی و تهدید و بی آبرویی و بی اعتباری در سطح جهانی و استرس و بیماری های بی حساب و به شدت غم انگیز روانی و عصبی مردم (که یقین بدون خبر نداری من در این کارم و می دونم چه فاجعه ی خاموش و تلخی در حال وقوعه در این سی و اندی سال که باید نسل های بعد با حیرت ببینن نتایجش و افسوس بخورن و اشک بریزن بر اوضاع ما !!) و هزار و یک مسأله ی دیگر در قیاس با کشورهای همسایه ی خودمون حتی که تا چند دهه ی قبل افسوس ما رو می خوردن و امروز اجازه ی ورود هم به ما نمیدن به سادگی و و و و همه ی اینها رو می بینید و می شنوید و سر در برف کردین و یک لحظه هم شک نمی کنید که بابا نکنه یکی این وسط داره دروغ میگه ؟ نکنه یکی داره این وسط با ما بازی می کنه و از اعتقادات ما پرچم عثمان ساخته و داره گولمون می زنه .. ما که تو همین دنیا هم داریم تو این فضاحت زندگی می کنیم اون دنیای ندیده که پیشکش .. این فضاحت رو باور کن وقتی می فهمی که کمی سر بچرخونی و دور و بر رو خوب نگاه کنی .. یه سفر کوتاهی به چند جای معقول جهان بریم و ببینیم زندگی و زیستن یعنی چه واقعاً و چه می تونست باشه و نشد .. کاش یه بار فقط یه بار شک می کردیم نکنه همه شون دروغه نکنه یه فریب تاریخیه .. اصلا کیا دم می زنن از این مسایل بیشتر .. زندگی واقعی شون چه جوریه نه اون چیزی که به ما نشونش میدن .. چرا همیشه بازاری ها و طبقات تاجر در طول تاریخ مدعی و پشتیبان مذهب و روحانیون بودن ؟ کاری به طبقات بدبخت و رنج کشیده که باور و در واقع نیاز دارن به این مخدر آرامش بخش تقدیر باوری ، ندارم !

بروید دقیق تر فکر کنید.
اونیکه از چیزی خبر نداره شمایید که بدون علم حرف می زنید و سندی برای حرفهایتان ندارید. حدود 2 هفته پیش یکی از دوستانم که دانشجوی ساستگذاری عمومی در دانشگاه کٌرنل آمریکاست بخاطر تعطیلی ایام کریسمس در آمریکا اومده بود ایران. می گفت در اولین روز حضورش در دانشگاه کرنل یکی از دانشجویان لیسانس دانشگاه خودکشی کرد و همچنین می گفت حدود 70-80 در صد دانشجویان اینجا به خودکشی فکر می کنن. شما بر اساس توهم صحبت می کنید و استدلال قوی ندارید

همون سه‌شنبه 19 دی‌ماه سال 1391 ساعت 04:53 ب.ظ

ای بابا حرف خیییلی زیاده .. سالهاست که شما هر جا تونستید گفتید .. امکانش رو داشتید سوبسید کاغذ داشتید رادیو و تلویزیون داشتید .. کتاب های درسی از ابتدایی تا دانشگاه رو داشتید سمینار و کنفرانس و جشن و عزاداری و مراسم داشتید بیلبورد و فرهنگ و ارشاد و آموزش و پرورش و نفت و ارتباطات بین المللی و همه چیز رو در اختیار داشتین و گفتین .. این نتیجه شه .. کماش کمی با خودمون رو راسشت بودیم حداقل .. ما که هیچ نداشتیم که هیچ جامون در بهترین حالت زندان بود اگر زیر خاک نبود .. واسه همین دلمون خیلی پره .. دنیایی حرف نگفته که کاش یه روز این آقای شریف غیور مرد شما می تونست بشینه توی پخش زنده جلوی همه ی مردم توی تلویزیون با امثال ما بحث کنه و یکبار هم شده بذاره ما با امنیت کامل جانی حرفمون رو بزنیم . فقط یکبار و برای همیشه نه از این جهان که از این کشور لعنتی پر مصیبت بریم . چون حتی اگه قولش هم بدن دیگه کسی اعتماد نداره .. زرنگ اون احمدی نژاد بود که خوب جنس رو شناخت و 4 ساله که با اون اسناد و مدارک کثافت کاری ها و دزدی ها و جنایت ها و هواپیما درمانی ها و .... دهان گنده های شما رو بسته .. زرنگ همون احمدی نژاد موش مرده ست که رهبرتون رو مجبور می کنه به خفت و خواری که بیاد و شخصاً طرح سئوال از رئیس جمهور رو از دستور کار مجلس کنار بزنه که مبادا آبرو ریزی بشه و مبادا بخشی از اسناد جنایت ها و دروغ ها رو بشه ... اوه که چقدر دلمون پره .. سر کار بودم و اومدم خستگی در کنم یاد غصه ها و بدبختی ها افتادم و کامم تلخ تر شد .. نمی دونم چی جواب میدی .. قطعا منتشر نمی کنی این نظرها رو .. نکنی هم بهتره چون خیلی حرف خاص و جدیدی هم نیست . خواننده هات هم که هم اندیش خودتن و البته این بد نیست اگر امکان و امیدی برای بحث اصولی و منطقی و امیدی به انعطاف پذیری و امکان تغییر در باورهای میراثی ِ دوران کودکی مون می بود !! نه وقتی و نه حوصله ای مانده احتمالا برای هر دومون .. نمی دونم چه آرزویی می تونم بکنم واقعا ولی نوشتم همه ی این حرفها رو چون با وجود همه ی نا امیدی و تجربه های ناکام و تلخ در بحث و مبادله نظر با هم اندیشان بنیاد گرای تو یک تجربه موفق هم داشتم که انسان نازنینی که با وجود اختلاف باور و اعتقادات مون حول مفهوم و معنای انسان و انسانیت باهاش پیوند خوردم و به اشتراک رسیدیم و دوستیم همچنان .. ای کاش ...

امیدوارم کمی بیشتر بیندیشید.

والسلام

یه نفر شنبه 14 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 12:00 ق.ظ

آدم باش<.حقیقتا از ولایت فقیه ترجمه اش روهم نمیدونی.نه ولایت را فهمیدی و نه بافقاهت پیوند خوردی.تو خودتم میدونی نظرت رو از علما و فقها بالاتر میدونی.ولایت فقیه ابزار سیاسی انقلابیونی مثل شما نیست.جانم فدای مظلومیتت آقا سید علی که افرادی که مقلد نیستند.حالا از شما دم میزنند.نورانیتی در چهره ندارند.معیار را اعتقاد خودشان نسبت به ولایت فقیه میدانند.بی آنکه نظرات امام و رهبری وعلما و روایات را خوانده باشند...فقط حرف میزنند و از خود اجتهاد میکنند.

سلام

ادبیاتتون برای من خیلی آشناست. انگار بارها و بارها اینها رو شنیدم. اون از نوع شروع نظرتتون "آدم باش" ‌[!]. راستی چرا اینقدر عصبانی هستید؟! شما همینید. جز خودتون کسی رو آدم نمی دونید. بعدش هم الفاظ تند، تحقیرآمیز، توهین آمیز ، فحش و ...
بدونید با این فحش ها راه به جایی نمی برید و ماجرای "فحش درمانی" علامه مصباح و لبخند آقا برایم تداعی می شود. کسانی که استدلالی ندارند رو به فحاشی میارند.
هر چند با تمام این فحش ها به این حقیر ، خودتون رو ولایتمدار نشون بدید. البته من رو به راهی که میروم بیشتر امیدوار کردید.
به جملاتتون یه نگاهی بندازید؛ مثلا این: " تو خودتم میدونی نظرت رو از علما و فقها بالاتر میدونی" . با چه اطمینانی این جمله رو نوشتید؟! مشابه این کامنت قبلا هم برام اومده. حالا منظور شما از علما چه کسانی هستند، این خودش یه سوال بزرگه!!
امثال (موسوی خویینی ها، منتظری ها، صانعی ها، سید کاظم شریعتمداری ها و ...) یا (علامه مصباح یزدی، آیت الله نوری همدانی، آیت الله خوشوقت، آیت الله علم الهدی، حاج آقای پناهیان). می دونم که از روی نا آگاهی این رو نوشتید.
ولی بدونید که از نظر من کسانی که خودشون رو بالاتر از آقا میدونند و ایشون رو تضعیف می کنند هیچ جایگاه و اهمیتی ندارند. به همین صراحت که گفتم.
دوست داشتم بجای اینکه از اسمهای کذایی استفاده می کردید، اسم واقعیتون رو می نوشتید.
به قول استاد پناهیان نفاق در جامعه‌ی اسلامی طوری است که" انسان بعضی را از همه مومن تر و دیندار تر می پندارد و در حالی که او نفاق پنهان دارد و هنوز رو نشده."
به هر حال اگه دوست داشتید بگید به یه طریقی باتون صحبت کنم. انشاالله که مشکلتون برطرف بشه.

یا علی

یه نفر یکشنبه 15 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 01:04 ق.ظ

جواب ما رو ندادید.جناب محمد.ولایت و فقاهت.شما با این دو کلمه چه قرابتی دارید؟معنایش چیست؟این شما هستید که همیشه انقلابی بوده و از اسلام و اخلاق در درونتان خبری نیست.نه نورانیت نماز شب و نه نورانیت علم قرآن و حدیث.از اخلاق وهابی ها همینه.همه رو غیر تفکر خودشون تکفیر میکنند.فقط هم فکر میکنند خودشون درست فکر میکنند.خداوند امام خامنه ای را از چنگال شما نامردمان که فقط به حرف های سیاسی او گوش داده و از ایشان استفاده اخلاقی و مذهبی نمیبرید حفظ کند.جاهل متنسک.از همه این بزرگان هم که اسم بردی از مطالب سیاسی استفاده میکنی و بقیه را به دور میریزید........شما خودسرید.استاد نداشتنتان و کم مطالعه بودن در امود دینی موید همین معناست.

سلام
خوبید انشاالله؟
پله پله میریم جلو!
عزیز من دلیلی نمی بینم بخوام به شما جواب بدم. یه خورده روی نگارشتون کار کنید . بعضی از جملاتتون خیلی مشکل داره. فکر کنم خودتون هم نمیدونستید چی می خواهید بگید! مثل این جمله"این شما هستید که همیشه انقلابی بوده و از اسلام و اخلاق در درونتان خبری نیست."
اینکه شما به درون انسانها آگاهید برام خیلی جالبه!!!
تهمت هم که خوب بلدید.اونجا که من رو به وهابی ها نسبت دادید. مطمئن باشید من مثل شما فکر نمیکنم؛ یعنی فکر نمی کنم که فقط خودم درست فکر می کنم. من اندیشه هام رو از کانال اصلیش می گیرم. ادعای بزرگیه ولی سعی می کنم اخلاق، سیاست و بعضی مسائل دیگه رو از آیت الله خوشوقت (حفظه الله) و علامه مصباح یزدی و نحوه ی کارهای فرهنگی و اردویی رو از شخص دیگه ای دنبال کنم.
برام جالبه که شما هم از لفظ "امام خامنه‌ای" استفاده کردید. چون تا حالا چنین چیزی از شما ندیده بودم. شاید به عنوان یه روش برای مناظره با من و فقط در سطح این وبلاگ براتون قابل استفاده باشه (الله اعلم).
راستی با وهابی و جاهل متنسک خوندن من نه تنها مشکل شما حل نمیشه بلکه اون ادعای اخلاق مداری و استاد مداری ای که شما ازش دم می زنید زیر سوال میره.
و بدونید به قول امام(ره) "اسلام دین سیاست است و مسائل اسلام مسائل سیاسی است."
امید داشتم کمی بزرگ تر می بودید و اسم واقعیتون رو میذاشتید تا می تونستم شما دقیقتر بشناسم و با شما جای دیگه ای بحث کنم. توهین به من تو این وبلاگ که مشکل شما رو حل نمیکنه. به هر حال اگه دوست داشتید اون بالا تو قسمت Contact me اسم و شمارتون رو بذارید(تو اون قسمت فقط خودم می تونم ببینم) تا یه شبی تو یه مسجد یا یه هیئت قرار بزاریم.

این دفعه خیلی طولانی تر شد!
یا علی